راهکارهای مدیریت حجاب چیست؟بخش اول
راهبردهای کلان دولت در بحث حجاب
در سیاستگذاری فرهنگی، بین تصدیگری دولت و سیاستگذاری تفاوت وجود دارد. مناسبترین رویکرد در سیاستگذاری، رویکردی است که در آن دولت مداخله حداقلی در موضوع پوشش داشته باشد. در بین رویکردهای متفاوت به سیاست گذاری فرهنگی، رویکرد وحدت در تکثرگرایی فرهنگی مناسب به نظر میرسد. مناسبتترین روش اجرایی نیز مدل راهبردی، یعنی توجه همزمان به ایدهآلها و واقعیتها و استفاده از منابع دولتی در کنار دیگر منابع عمومی موجود در بخشهای مختلف جامعه میباشد. در الگوی پیشنهادی، بر پوشش غیرحساسیتزا و غیر محرک به لحاظ جنسی به عنوان نماد فرهنگی مشترک میان تمام فرهنگهای دینی و قومی موجود در کشور، تاکید شده است. در چنین الگویی به پوشش تمام اقوام ایرانی و ادیان موجود در کشور با تاکید بر اصل پوشیدگی و غیر محرک بودن از نظر جنسی اجازه حضور در عرصههای عمومی داده شده و از حضور اجتماعی پوششهای جذاب جنسی تا حد امکان جلوگیری میگردد. بنابراین با عدم دیکته کردن پوشش خاص امکان مشارکت و همزیستی مسالمت آمیز گونههای متنوع پوشش اقوام، ادیان و فرهنگهای مختلف در کنار هم فراهم شده وعلاوه بر حفظ اصل پوشیدگی و محرکزا نبودن پوشش بستر تنوعهای پوششی مشروع نیز فراهم می گردد.
نقش تسهیلگری و حمایت دولت در بحث پوشش
از نگاه کل گرایانه و دیدن پوشش در مقام معلول و یک تکه از پازل کلی، گام اول این است که به جای اینکه دولتها در بحث پوشش مباشرت کنند، حمایت و تسهیلگری را در پیش گیرند. البته مقصود این نیست که دولتها در بحث پوشش مباشرت نکنند، بلکه بدون تردید دولتها میبایست با موارد هنجارشکن و حاد که عامدانه بحث بدپوشی را رواج میدهند برخورد کنند. اما وجه غالب رفتارهای حکومت باید به سمت تسهیلگری، حمایت و فضاسازی برای آمدن خانواده و مرجعیتهای گذشته باشد. اگر حکومتها و دولتها وجه غالب کارهای حمایتی خود را بر محورهای خاص متمرکز کنند موفقتر خواهند بود. فعالیتهایی همچون یارانه دادن و حمایت از کسانی که الگوهای ملی، بومی و دینی دربحث پوشش حمایت و ترویج میکنند. یارانه میبایست به گسترش پوشش عفیفانه در ایران کمک کند و پرداخت آنها در همین راستا هدفگذاری شود، البته این یارانهها باید به بخش تولید تعلق بگیرد و نه مصرف؛ بخشیدگی مالیاتها و تخفیفهای خاصی که دولتها در بسیاری از حوزههای دیگر فرهنگی اجتماعی پرداخت میکنند میتواند مورد توجه باشد.
نقش ترویجی دولت در بحث پوشش
یکی از مواردی که به دولتها و حکومتها کمک می کند که بحث پوشش را مدیریت کنند، افزایش آگاهیها و دانشهاست. گاهی به غلط گمان میشود که حکومت صرفاً باید احکام اسلامی را به جوانان و نوجوانان آموزش دهد اما علاوه بر آن، آنچه جوانان به آن نیاز دارند بحثهای فرهنگی و اجتماعی با رویکردهای تطبیقی است. جوانان و نوجوانان امروزه سوال هایی در باب پوشش دارند که اصولا سوالهای دینی نیستند و اجتماعی و فرهنگیاند، البته بخش مهمی از این سوالات انتقادی است. گاه ممکن است به دلیل اعتراض به رویکرد سیاسی واقتصادی دولت و با مقاومت در مقابل گفتمان دولت، این پرسشها را در ذهن پرورانده باشند، اما سوالهای انتقادی که عمدتا جوانان دارند فرهنگی و اجتماعی است. گاه در باب حکمت پوشش میپرسند. علاوه بر قرار گرفتن در موضع پاسخگویی، لازم است با دادن اطلاعات به افراد ایجاد سوال کرد. به عنوان نمونه این پرسشها را به دغدغه ذهنی جوانان بدل کرد چرا نظام جهانی برای بحث پوشش در ایران هزینه میکند؟ چرا نظام جهانی برای شبکههای ماهوارهای که دائما در حال ترویج بی اخلاقی و ناهنجاری رفتاری هستند هزینه و انرژی صرف میکند؟ دادن اطلاعات و آمارهای تطبیقی میتواند فضای عمومی جامعه ما را تا حدی نسبت به دغدغههای اجتماعی حساس و فعال کند.
لزوم توجه دولت به تکثرهای فرهنگی
هنگام صحبت از الگوی مطلوب پوشش، صرفا یک الگو در ذهنها تصویرمیشود. در گذشته در بسیاری از استانها لباسها قومی بود در عین حال که استانداردهای دینی پوشش رعایت میشد. اما لباس قومیتها از یکدیگر متمایز بود و اتفاقا لباس بخشی ازهویت اقوام ایرانی محسوب می شد و افراد به تعلق خود به قومیت و لباس خود توجه میکردند. تکثر فرهنگی قومیتها در عین حال به یک وحدت ارزشی و هنجاری منجر میشد. اقوام علی رغم آنکه در نحوه پوشش خود اختلاف داشتند، در استانداردهای پوشش مشترک بودند. در سیاستگذاریهای گذشته و در مقام فهم مسئله پوشش، این تکثر فرهنگی لحاظ نشده بود و ترویج یک استاندارد پوشش برای زنان مد نظر بود. اما با تکثر زدایی فرهنگی مرجعیتهای گذشته تضعیف شده و انگیزه برای پذیرفتن الگوی واحد هم وجود ندارد در عمل تکثرها از بین رفت و الگوی واحد در جامعه غالب نشد. بر همین اساس یکی از راهکارها درباره مدیریت پوشش احیاء و توجه به تکثرهای فرهنگی میباشد. توجه داشته باشید که قومیتها می توانند به عنوان بخشی از عناصرهویت بخش به انسانها، محافظ الگویی از پوشش باشند که به شکل غیرمستقیم، هنجارها را حمایت میکند، این تکثر فرهنگی به این معنا است که دولت نمیتواند به تنهایی در این حوزه مداخله کرده و به ترویج الگوی واحدی مباشرت کند. باید به منابع متکثر اجازه داده شود تا الگوهای متکثر خود را ایجاد کند و در عین حال دولت از آنها حمایت کند و الگوهای پوشش را به هنجارها نزدیکتر نماید.
تراکم زدایی فرهنگی
به طور معمول اتفاقات فرهنگی در یک یا دو کلان شهر تولید شده و به نمایش درمیآید و به دیگر شهرها تسری مییابد. بنابراین یکی از اقداماتی که باید صورت بگیرد تراکم زدایی است به گونهای که هر شهری مرکر فرهنگ شود و بومی بودن خود را نمایندگی نماید. اگر شهرهای محدودی، پایه فرهنگی جامعه شود آسیبهای فراوانی در پی دارد از جمله این که کلان شهر نمی تواند فرهنگ بومی تولید کند و ناخودآگاه به سمت فرهنگ مسلط جهانی سوق مینماید.
توجه به فضاهای شهری
درگیرکردن فضاهای شهری با هنجارهای فرهنگی و اتفاقات فرهنگی یکی دیگر از راهکارهاست. برخی اوقات برای همراه کردن محیط با مسئله فرهنگی تمام فضاهای شهری درگیر تبلیغات موضوع مورد نظر میشود. برای مثال در هنگام جام جهانی فوتبال حتی در تبلیغات کالاهایی چون نوشابه، رنگ فوتبال به خود میگیرد. بنابراین برای اثر گذاری و مشاهده شدن یک موضوع باید انسجام فرهنگی وجود داشته باشد این اقدام را در مورد پوشش نیز میتوان به کاربرد این که برنامهای در تلویزیون مروج پوشش مناسب باشد و دیگری مروج بد پوشش باشد کاملا بی معنی است. حکومتها و دولتها باید در راستای انسجام فرهنگی اقداماتی انجام دهند به علاوه داشتن الگوی اشتغال بومی خصوصا برای زنان و تغییر در محتوای آموزشی دانشگاهها برای بومی کردن آنها می تواند راهگشا باشد.